طرح مرمت و احیای بافت تاریخی اکو موزه عودلاجان تهران


طرح مرمت و احیای بافت تاریخی اکو موزه عودلاجان تهران

طرح مرمت و احیای بافت تاریخی اکو موزه عودلاجان تهران
کارفرما : تاریخ اجرا :

بخشی از مقدمه پروژه مذکور - به قلم مقام محترم مدیر عامل گروه معماری رازیگران نقش و اندیشه :    

  از روي نقشه محدوده اي را که بايد به سراغش برویم دوباره نگاه مي کنم.کوچه مروي، پامنار، سيروس، بوذرجمهري(15خرداد) و کوچه امامزاده يحيي.از کوچه مروي شروع مي کنم؛ قديمي است. بر پيکره خسته خانه ها و مغازه ها جاي پاي زمان را مي شود به وضوح ديد. کوچه هاي آشتي کنان، مهمانخانه هاي قديمي. روزگاري اينجا زمين هايي با ارزش داشت و اعيان در پي آن بودند، اما اينک در همهمه بازاريان و فروشنده ها، در ميان جنس از هر رقم ، در ميان صداي فرياد باربر ها و...، عودلاجان و صفايش مرده است.اينجا همه چيز رنگ خاک دارد يا اگر ندارد فقط اجناس لوکس هستند که در ناهمگوني عجيبي به معرض نمايش در آمده اند.در مروي قدم مي زنم و مي بينم مدرسه و مسجد مروي را که در سکوتي ناباور به خيل مردمي چشم دوخته که براي خريد کالا مروي را زير و رو مي کنندو او را نمي بينند.به سمت درب مدرسه مروي مي روم به نظر زيباست سرک مي کشم، داخل مي روم که ناگهان بانگي مرا به خود مي خواند: «خانم برو بيرون. بيرون» مي پرسم چرا و مي شنوم که مي گويد زن راه نمي دهيم.خواهش مي کنم ولي مصرانه مي گويد با هر معرفي نامه اي هم که بيايي امکان ندارد بتواني بيايي داخل!!! در اين مدرسه اينک طلاب علوم ديني تحصيل مي کنند و در جريان جنبش مشروطيت اين مدرسه از کانون هاي مهم درگيري ميان شيخ فضل الله نوري و بهبهاني بوده است. محله مروي به دليل حضور و زندگي يکي از حکام مرو، محمدحسين خان، که از دست دشمنان فرار کرده و در تهران از سوی فتحعلي شاه پذیرایی شده بود، «مروي» ناميده شده است.حتي فتحعلي شاه صدارت را به وي پيشنهاد کرد اما وي نپذيرفت و مدرسه و بازار خود را وقف فقرا کرد و در سال 1234هجری قمری در تهران بدرود حيات گفت.

از کوچه هاي تو در تو و باريک که گاهي به سختي مي شود ار آن گذشت مي گذرم ديوارهايي کاهگلي، کوچه هايي بي درخت، جوي هايي بي آب. باور نمي کنم در تهرانم !وقتي از يک پيچ مي گذرم و وارد گذري کوچک مي شوم، واقعا از شهر تهران جدا مي افتم. ديگر صداي بوق ماشين ها و موتورها به گوش نمي رسد ديگر آدم هاي رنگارنگ پايتخت را نمي شود ديد.ديگر هيچ زني نمي بينم و از سوپر مارکت هاي پر از جنس خبري نيست اينجا کوچه هاي سقف دار، چايخانه ها ي کوچک و غذاخوري هايي که فلافل مي فروشند، محلات قديم را بازسازي مي کنند .حس مي کنم در دل تاريخ گم شده ام.

محله عودلاجان در ابتداي ورود قاجاريه به تهران وجود نداشت و سرشار از درختان و باغات بود.تنها محلي که در کتب تاريخي از آن ياد شده بخشي از عودلاجان بعدي است که سرجنبک (واقع در خيابان سيروس) نام دارد.ابن نديم در الفهرست از آن ياد مي کندو آن را قريه «شيخ معين الدين ابوجعفر المصدري»، از فقهاي عالم و صالح مي داند. «استادحسين کريمان» وجه تسميه محله عودلاجان را چنين مي داند: «چون حرف (ع) در فارسي وجود ندارد شايد بتوان گفت که عودلاجان نيز در اصل اولادجان بوده يا احتمالا اودراجان. و (او) همان آب در لهجه محلي و (دراجان) با پسوند (ان) که براي مکان است از مصدر (دراجيدن) گرفته شده که به معناي پخش کردن آب نهر است به چندين شاخه کوچک» عودلاجان يکي از 5 محله مهم تهران دوره قاجار است که در شرق آن قرار داشته و از سمت جنوب غربي در محلي به نام کاروانسراي سليمان خان به بازار مي رسيده است.محلات عودلاجان در نقشه هايي که از عهد ناصري به ما رسيده است به شرح زير است ....

 

«گروه معماری رازیگران نقش و اندیشه» ضمن انجام موفق این پروژه و ارائۀ طرح مرمت و احیای این بافت تاریخی، از زحمات جناب آقای دکتر مختاری قدردانی می نماید.