طراحی داخلی موزه پوشاک قلعه دزک


طراحی داخلی موزه پوشاک قلعه دزک

طراحی داخلی موزه پوشاک قلعه دزک
کارفرما : تاریخ اجرا :

همواره يكي از جاذبه­هاي گردشگري هر منطقه از دنياي بزرگ ما، پوشش خاص و پوشاك ساكنين بومي آن منطقه است. تحقيقات نشان مي­دهند بسياري از گردشگران و جهانگردان پس از توجه به تاريخ و فرهنگ هر منطقۀ جغرافيايي، در پي كشف و مشاهدۀ ساكنين اصلي آن منطقه هستند؛ ساكنيني كه از گذشته­هاي دور در آن سرزمين مي­زيسته­اند و نمادهاي بارزي از فرهنگ و تمدن و هنر آن منطقه به شمار مي­روند. باري، پوشش و پوشاك سنتي و اصيل هر منطقه، نشان بارزي از ميزان فرهنگ و هنر و تاريخ حاكم بر منطقه خواهد بود؛ اينكه ساكنين چگونه بر طبيعت وحشي پيرامون خود به تعامل رسيده­اند و با چه طرفندهايي آن را به خدمت خود درآورده­اند. هر منطقۀ جغرافيايي با داشتن اقليم خاص، نيازمند تمهيدات ويژه­يي در جهت كسب بالاترين درجۀ آسايش و راحتي است و از همين قاعدۀ سادۀ و با در نظر گرفتن راه­حلهاي بومي، با تقريب مناسبي مي­توان عمق هوشمندي و درايت ساكنين هر منطقه را دريافت. در عين حال، با دخيل نمودن ساير فاكتورهايي كه بطور طبيعي يا اجباري بر نوع و نحوۀ پوشش ساكنين هر منطقه تحميل شده­است، ابعاد جديدتري از مسأله روشن ميگردد و بُعد دريافتها و اكتسابات بصري و منطقي را گسترش مي­دهد. در هر جامعۀ انساني هنجارهاي متعددي وجود خواهند داشت كه بر پوشش ساكنين آن مؤثر باشد؛ اعتقادات مذهبي، باورهاي كهن، اسطوره­هاي اجتماعي، اجبارهاي حاكميتي و انكارهاي دروني هر عنصر از جامعۀ اجتماعي و بسياري از موارد گفتني يا نگفتني ديگر، دست در دست هم مي­دهند و قوانيني نانوشته يا نوشته را براي پوشش هر منطقه تدوين مي­نمايند. شايد اصلي­ترين هدف «موزۀ پوشاك» كشف و درك چنين هنجارهايي باشد كه در مرور زمان و با انعطاف اعتقادات، مسير پرفراز و نشيبي را طي نموده­اند و امروز در اختيار ما قرار گرفته­اند. ذهن كنجكاو بشر همواره مترصد لحظاتي است كه بتواند با فراق بال معماهاي ذهني خود را بشكافد و از اين كشف خود راضي و خرسند باشد. لذا موزه­ها بطور اعم و موزۀ پوشاك بطور اخص وسيله­يي خواهند بود كه اين فرصت را در اختيار ذهن بشر قرار دهد و نظاره­گر شادماني دروني وي باشد.

موزۀ پوشاك قلعۀ دزك واقع در استان چهارمحال و بختياري فرصتي مجدد براي خدمتگزاران فرهنگ و تاريخ ايران بزرگ در گروه معماري رازيگران نقش و انديشه فراهم آورد تا ديگر بار بتوانند تخصص و تجربۀ خود را در مقياس عمل محك زنند و خلوص نيت و عشق خود را به ميهن سرافرازشان به رخ بكشند و از اين عشق و صداقت خود، احساس غرور نمايند. در اين ميان، به عنوان كوچكترين عضو از خانوادۀ  بزرگ گروه معماري رازيگران نقش و انديشه، قدردان زحمات يكايك همكاران و سرورانم در اين گروه خواهم بود و اين افتخارات را با همۀ آنها تقسيم خواهم نمود. قبل از همه، شاكر بزرگ­معمار هستي بخشايندۀ بخشايشگر خواهيم بود كه باز هم اين كمترين بندگان خود را لايق بزرگترين خدمات قرار داد. باشد كه در آينده نيز استوارتر در مسير اعتلاي ايران بزرگ و پرافتخارمان قدم برداريم و در اين وادي، هموارۀ هميشه، خود را شاگرداني در حال آموزش و اصلاح بدانيم كه «وَ مَن يَتَوكّل عليَ الله فَهُوَ حَسبه»